بی تعارف
ببین در دل چه سازم از برایت
چسان گردد دل و جانم فدایت
ز اغوشت نخواهم جزتولی
کنارت عاقبت خواب است و غایت
بیا با هم به کوهستان سپاریم
بجای من تو باش و من بجایت
ببوس هر جا که خواهی بی تعارف
دهم شایسته تر زین پس سزایت
تو در دل خانه کردی ، خانه دریاب
چرا هر شب نباشم خفته لایت ؟
دو روز آخرین و عشوه بسیار
مکن ما را به را ه کج هدایت
بیا در پیچ و خم با هم بسازیم
که با هم سوختن باشد ولایت
تو از من بوسه خواه و من ز تو ماچ
چه فرقی هست بین این دو آیت ؟
برو ذوقی خیال از سر بدر کن
که ننوشتند این قسمت برایت