رقص بلقیس

Publié le par Fabian Karbalai

ناز بلقیس است یا محجوب دارد قصه ای
کس چه میداند کجا بادام دارد پسته ای
صحبت دل عاشقان را ظهر و شام است و سحر
از کجا فهمید آن دیوانه دل بر نام او وا بسته ای
زین تماشا در افق جام می و افسوس یار
یاد یاران ، غمگساران را بگو دلخسته ای
آنچه میتابد به ما خورشید و ظلم ظالم است
از لبت بوئی زاندامت شمار و بسته ای
وای بر من عشق من مجهول شد
همچو بمب و اقتدار هسته ای
نتوان لاف صداقت زد و تزویر نمود
در فرومی که منم شاهد هر گفت و شنود
عشق را ملعبه ی کافر تازی نکنیم
که خدا گفته رکوع است و سپس وقت سجود
گر دلم باخت براهت همه چیز
یا که در راه تو بگذشت ز سد پرهیز
عاشقان را نه زیان است و نه سود
لحظه ها میگذرد در لب و در باده ی ناب
دور از چشم مدیران و زالطاف شهاب
رقص بلقیس کجا شد مشهود؟ 
دل ما خیلی خره
عاشق یک لب و یک کره خره
عشوه هایش لگد است
بوسه هایش همه گاز
هرچه افتاده ز مد.
فوری و نقدی و با پول ضمانت میخره
بش میگم عزت و آزادی این نون حلال
حاج خانم ، حضرت آقا.
نه بابا فکر محال
میگه آفتاب که میاد لکه ی روغن می پره
مرگ من امشب و امید رضایت فردا
رفقا رسم رفاقت نه چنین است و کجا
اسمی از من میبره
دل ما خیلی خره. خیلی خره/. 
Pour être informé des derniers articles, inscrivez vous :
Commenter cet article