رسم دیار

Publié le par Fabian Karbalai


تمنای دلم بوسه و یک جرعه شراب است
بیا آشتی کنیم ، در عمل نیک شتاب است
لب سبزه نشینیم . ببوسیم بنا گوش
می تازه در این فصل، همآغوش کباب است
اگر عضو دگر رفته پی شرک وسیاست
بدان ریشه هر کجروی از بیخ خراب است
لب جوی نشینیم، بنوشم همه نوشت
بنازم قد وبالات ، به لب قند و گلاب است
گذر شد شب و روزت ، چه خوردی و چه کردی ؟
که گوساله گذر دید و نفهمید که گاب است
این لحظه که با یاد تو و بوسه گذر شد
اندر طلب باده چونان فصل خطاب است

__

 

 

تردید ندارم که دگر آخر کار است

دیگ تنش و کشمکش و زور به بار است

آری و نه امروز به نفع من و تو نیست

در هر دو گزینه سر این گربه بدار است

شرمنده مشو، میکده امن است شب و روز

بی چاره که اطراف حرم صرف گزار است

بدبخت که در سایه ی دیوار خرافات

آسود خیالش که خرابات حصار است

آرند بلا بد تر از این زلزله و سیل

گویند که این حاصل بی بندی و بار است

گه سنگ زند ، گاه کند قطع یدت را

او را شرف و جای دگر مصدر عار است

ناموس به قاموس دگر یافت نگردد

افسوس دگر جمله ی معمول کبار است

صبراست فقط هر طرف جام می ناب

آرام بنوشیم که این رسم دیار است

گر دلبرکی هم شود امروز مهیا

کمبود می ناب فقط ماست و خیار است

 

Pour être informé des derniers articles, inscrivez vous :
Commenter cet article