ما و تقدیر

Publié le par Fabian Karbalai

در میکده جز نور خدا نیست
در باده بجز عشق و صفا نیست
جز راست نیاید به دل عاشق سر مست
اینجا خبر از کبر و ریا نیست
گه زلف کج یار گهی دامن ساقی
مارا بس و بیش از این روا نیست.

&&

ما از ره تدبیر به تقدیر رسیدیم
نا کرده خطا بر در تو دیر رسیدیم
شکرانه ی جامی که به ما پیر مغان داد
بر سفره ی دلداده ی خود سیر رسیدیم

&&

 ما صادق و میخواره و معشوقه پرستیم
مقصود همین عالم فانیست چو هستیم
هر روز خدا را به رگ خویش شناسیم
با بخت خدا داده چنین عاشق و مستیم
در قعر جهنم بجز از نور خدا نیست
در میکده ما مست عنایات الستیم
یاری به کناری و لب جوی و شرابی
ما بنده ی بیچاره و بیمایه و پستیم
Pour être informé des derniers articles, inscrivez vous :
Commenter cet article